- ذوب شدن
- گداختن، آب شدن
معنی ذوب شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ذوب شدن
- گدازیدن ویتازیستن
- ذوب شدن
- таять
- ذوب شدن
- schmelzen
- ذوب شدن
- танути
- ذوب شدن
- topnieć
- ذوب شدن
- derreter
- ذوب شدن
- sciogliere
- ذوب شدن
- derretir
- ذوب شدن
- fondre
- ذوب شدن
- smelten
- ذوب شدن
- mencair
- ذوب شدن
- पिघलना
- ذوب شدن
- להמיס
- ذوب شدن
- kuyeyuka
- ذوب شدن
- গলে যাওয়া
- ذوب شدن
- پگھلنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گدازه گدازیده بخسانیده
کنایه از خشک و ثابت شدن
درگذشت، مردن
دیگر شدن
تربیت شدن فرهنگ پذیرفتن ادب پذیرفتن با ادب شدن، تنبیه شدن
شرمنده شدن
رایج شدن رواج یافتن مدشدن
فاصله دار شدن چیز، رانده شدن، خارج شدن
گداخته کردن آب کردن، درجه حرارت موادی مانند سنگ یخ فلز و غیره را بالا بردن تا گداخته شود و سیلان یابد. گداختن آویدن آب کردن بخسانیدن ویتازنیدن ویتاختن
آهن گدازی
برآمدن، بر آورده شدن